- هفت روز
- ایام هفته. یا هفت روزنحس. ازماه قمری (عربی) هفت روز رانحس دانند وبکاری مهم دست نمی زنند. شاعری گفته است: (هفت روز نحس باشد هرمهی کن حذر ازوی نیابی هیچ رنج سه وپنج وسیزده باشانزده بیست ویک با بیست وچاروبیست وپنج)
معنی هفت روز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه یا آنچه هفت روز دوام کند، آنچه که مدتی اندک بپاید: (نی دولت دنیابستم می ارزد نی لذت مستیش الم می ارزد نه هفت هزارساله شادی جهان این محنت هفت روزغم می ارزد) (حافظ)
Weeklong
de uma semana
de una semana
tygodniowy
продолжительностью неделю
тижневий
een week lang
eine Woche lang
d'une semaine
di una settimana
एक सप्ताह लंबा
এক সপ্তাহ দীর্ঘ
bir haftalık
ya wiki moja
ארוך שבוע
seminggu
ระยะเวลาหนึ่งสัปดาห์
طويلٌ لأسبوعٍ
ایک ہفتے کا
آنچه که دارای هفت جانب باشد: (اسطرباب هفت روی)
سبکی روح، صفای باطن
شخص جان سخت و پرطاقت، فلز بسیار سخت و محکم که از ترکیب هفت فلز به دست می آید، طالیقون
آنچه با نفت سوزد آنچه با نفت مشتعل شود: بخاری نفت سوز چراغ نفت سوز
از قدیم هفت رنگ راازمیان رنگها اصلی دانسته اند (سبع الوان) وآنها عبارتنداز: الف - بقولی سیاه خاکی (خاکستری) سرخ زرد سفید کبود زنگاری. ب - وبقولی، زرد آبی نارنجی سرخ بنفش سبز نیلگون. توضیح قدماهررنگ رابیکی ازسیارات هفتگانه ویکی ازروزهای هفته اختصاص میدادند، نام گلی است درهندوستان وآن هفت رنگ دارد. توضیح باماخذی که دردست بوداین گیاه شناخته نشد، هرهفت، نوعی ترشی است، چیزی که بهفت زنگ منقش باشد: (چون پرندء نیلگون برروی پوشد مرغزار پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار) (فرخی) -6 هرچیز منقش
هفت پرده چشم
هفت دور ومدن که هر دوری شامل هزارسال است وتعلق بیکی از هفت سیاره دارد وچون هزار سال تمام شود دور سیاره دیگر آغاز گردد. این ادوار رااززحل آغازکنندوبترتیب فرودآیندتا بماء (قمر) رسند. زحل مشتری مریخ شمس (آفتاب) زهره عطارد قمر واکنون مادر دور قمرهستیم. توضیح بعضی گویند هر دوری هفت هزارسال است و مجموع ادوار چهل ونه هزارسال باشد و چون این ادوار تمام شود قیامت قایم گردد
فلز بسیارسخت، شخص پرطاقت
هفت شید هفت از هفتان نورهای هفت سیاره: (وهفت نور بتابد چنانک هریک را ازو پذیرد باندازه لطافت نار) (ابوالهیئم)
آنچه که ازمغز (هستهء) هفت میوه ترتیب دهند. یا حلوای هفت مغز. حلوایی که ازمغز بادام مغزگردو مغززردالو مغزشفتالو مغزپسته مغزفندق ومغزچلغوزه درست میکردند
درختچه ای ازتیره بداغ هاکه دارای برگهای متقابل است. گلهایش دارای تقسیمات 5 تایی ودارای آرایش دیهیم است. میوه اش سته است ودرحدود صدگونه ازاین گیاه شناخته شده که همگی درمناطق معتدل منجمله جنگلهای شمال ایران میرویند، مخرا زیندار گرمه شو پلاخور